یافته ها و بافته ها

یافته ها را باید "هضم" کرد و بافته ها را "نقد".

یافته ها و بافته ها

یافته ها را باید "هضم" کرد و بافته ها را "نقد".

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

۲۳
مرداد

 فقاهت فقهی یا فقاهت روایی



فقاهت به دو معنا میباشد معنای اول از فقاهت، آن توان و ملکه ی اجتهادی است که مستقیما از کتاب خدا و عترت، احکام شرعی را استنباط میکند از لوازم این فقاهت، نیازمندی به قوانین اصول است و قابل صدق بر زمانها و مکانهاست و.. اما معنای دوم از فقاهت، آن علم فقه و مستنبط است که فقیه با توجه به فهم خود به کتاب خدا و عترت رجوع کرده و احکامی را استنباط کرده از لوازم این فقاهت، نیازمندی به تحلیل علمی و منطقی بر مسائل فقهی است که قابل صدق بر همه ی زمانها و مکانها نیست و به نوعی فیلترینگی برای فقاهت اولی میباشد که مضر به حال مجتهد است چون هیچ مجتهدی حق تقلید از مجتهد دیگر را ندارد. آنچه که به عنوان تولید علوم انسانی نامیدند از فقاهت به معنای اول -فقاهت روایی- بر می آید..
نکته: آنچه که در صدور انقلاب و ایدئولوژی و سبک زندگی اسلامی به جهان موثر است در این شرایط زمان و مکانی و زیستی، حکمت حکیم نیست بلکه فقاهت روایی فقیه است! چرا که امروزه شرایط جهان طوری است که کاری ندارد جهان بینی صحیح چیست دنبال ایدئولوژی هست که جوابگوی نیازهایش باشد مدلی برای زندگی عاقلانه. ارائه ی چنین مدلی ار متن اسلام از عهده ی حکیم بر نمی آید بلکه از عهده ی فقیه بر می آید. جهانیان زمانی که این مدل موفق را کشف و در زندگی خود پیاده کنند و ببینند که جواب داده است بعد سراغ جهان بینی آن ایدئولوژی میرود که بشناسند و به آن ایمان پیدا کنند لذا در مرحله ی بعد نقش حکیم پررنگ میشود و رسالتی سنگین پیدا میکند..

  • سید حسن امین جواهری
۱۹
مرداد

تاسیس توحید


نَمرود با بُتانِ بُتْکَدِه هم قَسَم شد                همدوش با فیلان اَبرَهِه بر سَرَم شد


لشگری زِ آتیش همواره پَرتاب شد               نه سَنگی که آویزِ مِنقاره مُرغان شد


ابراهیمِ
دُرونم یکپارچه نار شد                     این آهِ وُجودم تمنّایه آب شد


افلاک به یکباره خُشکْ سال شد                  افکار به دنباله این بُرهان شد


خِلقَت مُلْکُ و فَلَک به دستِ او شد               فِطرَتِ اِنسُ و مَلَک به سَمتِ او شد


بُتْ شِکَنْ در طَلَبِ هو، فریادْ کُنان شد          بِشْکَستْ از تَبَرِ او، اصنامْ چُنان شد


با هِجرَتِ ازخود به خدا،سَعی و صفا شد       با صَبْرَتِ آزمون و بَلا، کعبه بنا شد


سنگهای طیور، در افق نِمودار شد               دستان نَمرود، تا ابد کوتاه شد



  • سید حسن امین جواهری
۱۸
مرداد

 ادل دلیل علی امکان شیء وقوعه!!

یکی از مغالطات رایج در کتب علمی و حتی در توجیهاتی که برای زندگانی روز مره داریم بکارگیری نابجا از مطلب «ادل دلیل علی امکان شئ، وقوعه» است. نمونه اش را در کتاب الموجز فی اصول الفقه سر بحث استعمال مشترک فی اکثر من المعنا دیدیم، که بحث سر استحاله و عدم استحاله این چنین استعمالی بود که اقتضای آن یک بحث کاملا عقلی است اما مولف محترم در استدلال خود، با استفاده از این مطلب «ادل دلیل علی امکان شئ، وقوعه» یک بحث کاملا عقلایی میکند!
وقتی کسی این چنین استعمالی را محال میداند هر آنچه که مولف در قوع، مواردی را می یابد مصداق نوع دیگری از استعمال قرار میدهد به این خاطر که برهان هر محدوده ای را که تعیین کند عُقلا در آن محدوده اعتبار میکنند.
مثل این میماند که در بحث اقسام اربعه وضع، با اینکه قسم چهارم محال عقلی میباشد، مواردی را برای آن قسم ذکر کنیم و سپس نتیجه بگیریم که محال نیست! قطعا این موارد واقع اند اما بالبرهان عقلی نمی توانند از مصادیق قسم رابع قرار بگیرند باید مصداق اقسام دیگر قرار بگیرند که برهانا اثبات شده اند و محال نیستند.
زیاده گویی شد اما لُبّ مطلب تفکیک حیث عقلانی و حیث وقوعی و در مرحله ی بعد رعایت ترتیب سیر از حیث عقلانی و سپس حیث وقوعی است زمانی که بالبرهان مطلبی انکار میشود نباید با یافتن مواردی در اطراف محیطمان به جنگ برهان برویم و خود را فریب دهیم! نسبت به برهان باید سر خضوع داشت و مواردی که می یابیم را حمل بر چیزی کنیم که برهان اجازه داده است. وقتی آیات قرآن خاضع اند نسبت به برهان دیگه توجیهات و دیدنی های ما از محیط پیرامون، نسبتش با برهان معلوم است!


پ.ن

شأن نزول: شیخی به «تبلیغی» برفت و توهم کرد که «تربیت» است استاد برافروخت و  به وی گفت وای بر تو گمانت چیست ز امر تربیت! من دانَمت که بهره ای ز تربیت نبرده ای از پیش!  بر لب شیخ خنده افتاد حسرت کنان گفت: عمریست کُنج مَدرس و مَعبد نشسته ای چه دانی که تبلیغ چیست کاش همره ما میشدی به تماشا، حال کمی بشنو ز خاطرات سفرم..
شیخ بگفت و بگفت و بگفت..
آهی کشید استاد و دفتر ببست که شاگرد بهره ای ز علم هم نبرده از پیش!

  • سید حسن امین جواهری
۱۷
مرداد

چیزی انکار نمی شود باید نوع نگاه به او عوض شود

تناقض

بزرگترین تحولات صعودی در ساحت اندیشه و عمل را کسانی رقم زده اند که این قانون را رعایت کردند «چیزی انکار نمی شود باید نوع نگاه به او عوض شود» بسیار شده گرفتار تناقض شده ایم و از آنجا که فطرت هیچ انسانی تناقض را نمی پذیرد به دنبال راه فراری میگردد که از گرفتار تناقض رهایی یابد. راحت ترین راهی که انسانها انتخاب میکنند انکار یکی از طرفین متناقضین است.. اما از گرفتار تناقض به گرفتار انکار روی آوردن، افتادن از چاهی به چاهی عمیقتر است..
مثالهای زیادی در ساحت اندیشه وجود دارد
مثل نزاع متکلمین در باب جبر و اختیار که معتزله و اشاعره هرکدام به انکار یک طرف روی آوردند در حالی که عدلیه بدون انکار طرفی، نگرشی نو را عرضه کردند که معروف به «امر بین امرین» شد.
مثل نزاع حکما در باب وحدت و کثرت که متفکرین را به انکار یک طرف مجبور کرد در حالی که صدرالمتالهین و شاگردان مکتب حکمت متعالیه بدون انکار طرفی، نگرشی نو را عرضه کردند که معروف به «تشکیک وجود» شد.
مثل نزاع سیاستمداران در باب حکومت مشروعه و حکومت مشروطه که روشنفکران و مذهبیون هر کدام به انکار یک طرف روی آوردند در حالی که امام خمینی بنیانگذار نظام امام و امت بدون انکار طرفی، نگرشی نو را عرضه کردند که معروف به «ولایت مطلقه فقیه» شد..
مثل نزاع مسلمین در باب اسلام رحمانی آمریکایی و اسلام شیعی انگلیسی که اعتدالیون و شیرازیون هرکدام به انکار یک طرف روی آوردند در حالی که حزب الله بدون انکار طرفی، نگرشی نو را عرضه کردند که معروف به «اسلام ناب محمدی» شد
توضیح هرکدام رساله ای طولانی می طلبد.
منظور این است که جوامع در نگاه عوامانه ی خود به مسائل پیرامونی، -مثل مساله ی «حجاب و نقش اجتماعی زنان» مساله ی «تسلیم سازشکارانه و تحریم ظالمانه» و... - دچار تناقض میشوند و اگر عرصه برای «منکرین» فراهم شود و پاسخ خود به این مسائل را پیش پای مردم قرار دهند نه تنها جامعه از این گرفتاری رها پیدا نمیکند بلکه انسجام جامعه را هم برهم میزند چرا که انکار، همیشه همراه تکفیر و نفی دیگری بوده و با ورود به بدنه ی مردم، جامعه را از یکپارچگی خارج میکند. پس بهتر است با شناسایی این چنین تناقضاتی، تلاش کنیم بدون انکار و تکفیر، نگرش تازه ای را ارائه دهیم تا جامعه با رفع این تناقض، مسیر تعالی و رشد را طی کند.
میتوان «اقتصاد مقاومتی» را پاسخی دانست برای تناقضی که آمریکاییان پیش پای نظام جمهوری اسلامی ایران گذاشتند یعنی «تسلیم سازشکارانه و تحریم ظالمانه»، که از سوی رهبری طرح شده و موجبات تحولات مترقی را برای جامعه فراهم میکند.

  • سید حسن امین جواهری